روانشناسی نقاشی کودکان

پیشگفتار

” نقاشی هر کودک بیان گر احساسات درونی اوست. برای تحلیل و قضاوت یک اثر باید به صورت مستمر و پی درپی نقاشی‌های کودک را زیر نظر داشت تا به جنبه‌های درونی کودکان پی برد. در نقاشی کودکان هر شکل، نماد یا رنگ بیان گر یک شخص، یک احساس یا یک ویژگی روحی خاص است. حتی نقطه‌ی شروع نقاشی برای روان شناسان کودک مهم است؛ مثلاً کودک، نقاشی را از مرکز، پایین، بالا و یا کدام گوشه شروع کند. در ادامه به تفسیر نمادهای مختلف در نقاشی کودکان میپردازسم تا والدین بتوانند تا حدودی به روانشناسی و تحلیل نقاشی کودکان خود بپردازند. “

روانشناسی نقاشی کودکان

تفسیر در روانشناسی نقاشی کودکان

” تفسیر نقاشی کودکان اطلاعات ارزشمندی در مورد عواطف درونی کودک نشان می‌دهد. از آنجایی که کودکان قادر نیستند به خوبی احساسات خود را بیان کنند، نقاشی فرصت مناسبی است که احساسات خود را ابراز کنند. همچنین این امکان برای شما فراهم می‌شود تا از این طریق وارد دنیای کودکانه او شوید. سطح نقاشی کودک نشان دهنده رشد قابلیت‌های شناختی کودکان است. همچنین می‌تواند به عنوان یکی از شاخص‌های تاخیر رشدی کودک تلقی شود. براساس تحقیقات انجام شده معمولا کودکان با نمرات بالاتر در آزمون نقاشی، از سطح هوشی بالاتری برخوردار هستند.

وقتی به یک نقاشی نگاه می­شود، باید به تمام جزییات آن دقت کرد و بر اساس رشد دستگاه حرکتی و هماهنگی کودک به تفسیر نقاشی او پرداخت. مثلایک کودک ۵ سال به بالاباید بتواند خطوط را رسم کند و اشکال ساده را تقریبا همان طور که می‌بیند بکشد. در زیر بر اساس جزییات نقاشی‌ها نشانه‌های رفتاری مربوط به این جزییات را می‌شماریم.

  • اگر کودک نمی‌تواند خطوط را صاف رسم کند و همیشه خطوطی که به کار می‌رود موج دار و دارای شکستگی‌های ریز هستند می‌تواند نشانه ضعف هماهنگی حرکتی یا بی ثباتی عاطفی کودک باشد.
  • اگر کودک به جای کشیدن اشکال با خطوط از خط تیره (خطوط کوچک کنار هم) استفاده می‌کند می‌تواند نشان دهنده عجول بودن یا پرخاشگر بودن او باشد.
  • وقتی کودک در صفحه ای که نقاشی می‌کند بدون توجه به جای اشیا در واقعیت آن‌ها را بدون نظم و ترتیب می‌کشد مثلاکوه را که اکثر بچه‌ها در بالای نقاشی می‌کشند او در پایین می‌کشد و بقیه اجزای نقاشی او نیز سر جای خود نیستند. می‌توان گفت که کودک در یادگیری به مشکل برمی خورد و ناتوانی یادگیری دارد. (دقت کنید که برای بچه‌های ۵ تا ۷ سال این امر غیرعادی نیست، ولی در بچه‌هایی با سن بالاتر نشانه بروز مشکل است).
  • وقتی کودک دارد از روی یک سرمشق خاص می‌نویسد مثلایک دایره را چندین بار می‌کشد و این سرمشق به تدریج بزرگ و بزرگ تر از سرمشق اصلی می‌شود به طوری که آخرین تصویر کشیده شده ۳ برابر تصویر سرمشق است، نشان می‌دهد که او در برابر ناکامی‌ها انعطاف پذیر نیست و زود از کوره در می‌رود.
  • هنگامی که کودک در نقاشی خود از تصاویر بزرگ استفاده می‌کند مثلایک آدمک در میان نقاشی او نصف صفحه‌اش را می‌گیرد و برای بقیه تصاویر جایی نمی‌ماند، نشان از برون ریزی عاطفی و یا اختلال عاطفی است.
  • اندازه‌های کوچک در نقاشی مثل تصاویر بسیار ریز از آدم‌ها و درخت‌ها و غیره نشان از اضطراب، انزوا طلبی، لاغر اندامی و ترسویی است.
  • بچه‌هایی که همیشه باخطوط بسیار نازک و کمرنگ نقاشی می‌کنند معمولاخجالتی، لاغر و انزواجو هستند.
  • وقتی در ترسیم خطوط کودکی به دوباره کاری بپردازد یعنی روی یک خط را چند بار بکشد و آن را کلفت کند یا به کارهای اضافی دست بزند مثل کشیدن خطوط و نقطه‌های بی معنی در میان نقاشی (مخصوصا زمانی که از او خواسته می‌شود شکل خاصی را بکشد مثلایک مربع)، نشان از تحریک پذیری هیجانی و پرخاشگری است.
  • اگر کودکی قسمتی از نقاشی را که بد رسم شده است پاک کند و دوباره دقیق تر و درست آن را رسم کند نشان دهنده هوش عالی و قدرت پیشرفت کودک است.
  • وقتی از کودک می‌خواهیم یک تصویر مشخص را نقاشی کند، اگر از تصاویر ذهنی اضافی و خودساخته در نقاشی استفاده کرد، نشان دهنده اضطراب و ترس است یا گرفتار مشغله‌های ذهنی خود می‌باشد و عالم واقعیات را با عالم خیال درمی آمیزد.
  • اگر کودکی نقاشی‌اش را به کسی نشان نمی‌دهد، نشان از عدم اعتماد به نفس و خجالتی بودن اوست یا احساس گناه از چیزی که کشیده است. اگر شما وقتی کودکتان نقاشی می‌کشد او را سرزنش کنید درواقع او را به نشان ندادن نقاشی‌اش به شما تشویق کرده‌اید.
  • اگر کودکی در هنگام نقاشی کشیدن بسیار زیاد از پاک کن استفاده می‌کند و تند تند کاغذ نقاشی‌اش را عوض می‌کند به طوری که گاهی ممکن است خسته شود و همه نقاشی‌اش را پاره کند از نشانه‌های وسواس در کودک است.
  • استفاده از یک رنگ همیشگی در نقاشی و کشیدن خطوط نامنظم و خط خطی و سریع را می‌توان نشان از بی حوصلگی، لجبازی و بیش فعالی و پرخاشگری دانست.
  • تکرار یک نقاشی خاص مثل کشیدن یک گربه سیاه و یا یک مرد ناشناس می‌تواند نشان از یک راز پنهان در کودک باشد از چیزی که او را می‌آزارد و دغدغه ذهنی اوست که در این شرایط حتما باید موضوع را پیگیری کنید.
  • نقاشی‌هایی که در آن موجودات ترسناک مثل دیو، آتش، حیوانات وحشی درنده و… وجود دارد به احتمال زیاد حاکی از یک ترس پنهان یا آشکار در کودک است که باید پیگیری شود.
  • کودکی که همیشه در نقاشی کشیدن از دیگران کمک می‌گیرد و خود نمی‌تواند بدون کمک گرفتن از کسی یک نقاشی را تمام بکشد، به احتمال زیاد یک شخصیت وابسته به دیگران دارد و بدون کمک دیگران نمی‌تواند کاری انجام دهد. “

خانه در روانشناسی نقاشی کودکان

” در نقاشی‌های کودکان، خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده می‌شود. خانه نماد پناه گاه و هسته‌ی اصلی و گرمی خانواده‌ای است که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. خانه‌هایی که کودکان ترسیم می‌کنند ممکن است دارای باغچه، گل، در‌های بزرگ، پنجره و پرده‌های رنگین باشد. چنین خانه ای، نماد یک زندگی سعادت‌مند است که کودک در آن احساس آرامش می‌کند. برعکس، اگر خانه‌ای بدون در ورودی، با دیوار‌هایی بلند و به گونه‌ای منزوی و دورافتاده ترسیم شود، معنای متفاوتی پیدا می‌کند. اگر این خانه بین سنین پنج تا هشت سالگی ترسیم شود نشان گر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر است. بعد از هشت سالگی نشان گر احساس خودکوچک بینی و تنهایی کودک و در نوجوانی نشان گر شرم و حیای بیش از حد، و داشتن احساسات رقیق است. “

روانشناسی نقاشی کودکان
نقاشی کودک

خورشید در روانشناسی نقاشی کودکان

” خورشید به علت نقش مهمی که برعهده دارد، در نقاشی‌های بیش‌تر کودکان دیده می‌شود. تصویر خورشید بیان گر امنیت، خوش حالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهش گران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه‌ی پدر و کودک خوب است، خورشید به طور کامل و در حال درخشیدن نمایش داده می‌شود. هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست، خورشید در پشت کوه ناپدید است و یا به صورت قوسی در افق دیده می‌شود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطرب کننده است، ترسیم می‌شود.

با وجود این نحوه‌ی نمایش خورشید، مانند سایر موضوع‌های نقاشی ممکن است به حال و حوصله‌ی لحظه‌ای کودک و نه به تفاهم و عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین، قبل از هر قضاوت و تعبیری در این مورد، بهتر است چندین نقاشی یک کودک را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا این پدیده مرتب تکرار می‌شود یا خیر. آن گاه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. در تجزیه، تحلیل و تفسیر نقاشی کودک باید به نقش آموزش و یادگیری‌های قبلی نیز توجه داشت.

اگر بدون در نظر گرفتن الگو‌های یاد گرفته شده در گذشته، بخواهید نقاشی کودک را تفسیر کنید، از حقیقت دور شده و به یک تشخیص غلط درباره‌ی حالات عاطفی و روانی کودک می‌رسید. در ثانی، در تفسیر نقاشی کودک، باید جنبه‌های مختلفی از نقاشی را مد نظر قرار داد که عبارتند از: رنگ، محتوا، فضای به کار گرفته شده و خطوط (اشکال). بدیهی است که تفسیر نقاشی کودک بدون در نظرگرفتن هر یک از این جنبه ها، شما را به نتیجه‌ی مطلوب نخواهد رساند. “

رنگین کمان

” رنگین کمان‌های چند رنگ پیام‌های مثبتی هستند و دیدگاه‌های مثبت کودکان را نشان می‌دهند. “

درخت

” برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد که عبارتند از: ریشه، تنه، شاخه‌ها و برگ ها.

ریشه در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت می‌کند، نماد ناخودآگاه و فشار‌های غریزی است. تنه، پرثبات‌ترین و مشابه‌ترین عامل به خود کودک است، بنابراین بیان گر مشخصات دائمی و عمیق شخصیت اوست. شاخه‌ها و برگ‌ها بیان گر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است. اگر کودک به ریشه نسبت به بقیه‌ی قسمت‌های درخت اهمیت بیش تری داده باشد، نشان گر طبیعت بدوی، عاشقانه و در عین حال محافظه کار و بی حرکت کودک است.

تنه‌ی درخت ممکن است کوتاه و یا بلند کشیده شود. بچه‌ها در سنین قبل از مدرسه، تنه‌ی درخت را بلند ترسیم می‌کنند؛ ولی بعد از این سن، بلند بودن درخت اغلب نشان گر عقب افتادگی فکری، بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل از مدرسه است. تنه‌ی درخت اگر کوتاه کشیده شود نشان گر جاه طلبی و بلندپرواز بودن کودک است. تنه‌ی درخت ممکن است مستقیم، صاف و یا کج کشیده شود و در حالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است.

درختی که دارای برگ‌های زیادی و درهم باشد، بیان گر شخصیت بلغمی مزاج و در خودفرورفتگی کودکی است که آمادگی تغییر و تحول ندارد. درختی که شاخه‌های آن مختلف و هر کدام به سویی کشیده شده اند، نشان گر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی می‌فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است؛ و در عین حال به راحتی می‌تواند خود را با محیط سازگار سازد. “

حیوانات

” اگر کودک به دلیلی جز اینکه، در محیط زندگی حیوانی دیده باشد یا خودش حیوانی داشته باشد یا اصولا حیوانات را دوست داشته باشد، حیوانی را نقاشی کند ( معمولاً حیوانات وحشی )ممکن است به دلیل احساس گناه وتقصیری باشد که کودک در موقعیت خاص حس کرده باشد و چون جرأت آن را ندارد که گناه خود را ترسیم کند ترجیح می دهد احساسات وعادات وتمایلات خود را در قا لب تصویر حیوانی نشان بدهد، درست مانند زمان بازی با عروسک هایش که برایش جالب وبسیار جذاب است.، زیرااو می تواند آزادانه هر چه دلش می خواهد از زبان عروسک‌ها یش بیان کند، بی آنکه خود احساس گناه کند. “

اتومبیل

” در جامعه‌های امروزی، ماشین، نماد قدرت است؛ به همین دلیل در نقاشی‌های کودکان به خصوص پسران، زیاد ماشین دیده می‌شود. “

روانشناسی نقاشی کودکان
نقاشی کودک

فاصله بین اشخاص نقاشی

” اعضاء یک خانواده هماهنگ، در نقاشی کودکان همیشه دست در دست هم نشان داده می‌شوند. نزدیک شدن دو یا چندین شخصیت، نشانگر انس و افت واقعی آنان و یا تمایل کودک به آنان است. ولی اگر کودکی فکر کند که خواهرش بیشتر از او مورد توجه پدر و مادر است، خواهرش را بین پدر و مادر خود را دورتر از آنان قرار می‌دهد. اگر یک کودک، نسبت به برادر کوچکش، احساس حسادت کند و از اینکه برادرش جای او را در گستره عواطف پدر و مادرش بگیرد وحشت داشته باشد، ممکن است در نقاشی خود او را حذف کند یا آنکه در موضع فرزند بزرگتر قرار دهد و خود را به شکل بچه کوچکتر ترمیم کند و یا بالاخره به سادگی جای او را بگیرد. “

جنسیت

” مطالعه‌های زیادی به این نکته تأکید کرده‌اند که هنگامی‌که از کودکان درخواست می‌شود نقش یک انسان را بکشند، اول جنسیتی را می‌کشند که خود دارند. “

شکل آدم

” کودک وقتی شکل آدم می‌کشد، قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد، بیان می‌کند. در واقع، بین بعضی خطوط آدم نقاشی شده با خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آن را کشیده، ارتباط مشخصی وجود دارد. اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملاً سازگار باشد. اگر برعکس آدمک در اندازه‌ای خیلی کوچک و یا در گوشه‌ای از کاغذ کشیده شده باشد، معنایش این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین‌تر می‌داند.

به طورکلی نماد‌های اصلی اندام‌ها را این گونه تفسیر می‌کنند: “

سر

” سر معرف مرکز شخصیت، قدرت فکری، هوشی و عامل اصلی مهار فشار‌های درونی در روانشناسی نقاشی کودکان است. کودکان، همیشه سر‌های بزرگ ترسیم می‌کنند. اگر سر زیاد بزرگ باشد، نشانگر آن است که «من» کودک بیش از حد طبیعی است. “

چهره

” کلیه‌ صاحب نظرانی که به تفسیر نقاشی فرافکنی معتقدند در این زمینه توافق نظر دارند که اندازه‌ی نقاشی از چهره‌ی انسان مهم‌ترین جنبه‌ی آن در روانشناسی نقاشی کودکان است؛ زیرا انعکاس مستقیمی از عزت نفس نقاش است. چهره‌های بلندتر از حد متوسط برای گروه سنی مربوط می‌تواند نشانه‌ی جنبه‌هایی از شخصیت، از قبیل: پرخاش گری یا خودبزرگ بینی باشد. نقاشی‌های ریز و بسیار کوتاه‌تر از حد متوسط می‌تواند حاکی از نارسایی، کهتری، عزت نفس پایین، اضطراب یا افسردگی باشد. “

صورت

” صورت بسیار اهمیت دارد و اغلب تنها کشیده می‌شود. کودکان پرخاشگر، اجزای صورت را به حداقل اغراق آمیزی بزرگ ترسیم می‌کنند؛ در حالی که کودکان خجالتی جزئیات را از نظر می‌اندازند و فقط دایره‌ی صورت را ترسیم می‌کنند و به ندرت صورتی را از نیم رخ می‌کشند. “

دهان و دندان ها

” نقاشی دهان ممکن است معنی نیاز به مواد خوراکی را نمایان سازد؛ و هم به معنای پرخاش گری و یا در ارتباط با مسائل جنبی باشد. لب‌ها که بسته باشند نشان دهنده‌ی تنش و فشار است و چانه، نماد قدرت مردانگی است. “

چشم ها

” نقاشی چشم، دنیای درون نقاشی و اجتماعی بودن کودک را در روانشناسی نقاشی کودکان نشان می‌دهد. در کودکان خودخواه، چشم‌ها ارزش زیبایی نیز دارند. “

دست‌ها و بازوها

” کشیدن دست‌ها و بازوان بزرگ در روانشناسی نقاشی کودکان بیانگر قدرت و کنترل است. به عکس ادعا می‌شود که حذف دست‌ها و بازوها، بازتاب احساس فقدان قدرت و بیهودگی و بی یاور بودن است. البته حذف دست‌ها و بازو‌ها در نقاشی کودکان کم‌تر از پنج سال امری متداول است. نقاشی‌هایی از چهره‌ی انسان که در آن‌ها دست‌ها در جیب فرورفته یا پشت سر قرار گرفته، بیان گر احساس گناه و اضطراب درباره‌ی کنترل محرک‌های «ممنوعه» است. “

پاها

” کودکان ضعیف و درون گرا اغلب برای آدم‌ها پا نمی‌گذارند و یا او را در حالت نشسته نقاشی می‌کنند. “

بالاتنه

” اگر باریک و لاغر کشیده شود مشخص کننده‌ی این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا از چاق شدن و بزرگ شدن می‌ترسد. در مواردی دیگر بالاتنه‌ی لاغر ممکن است نشان دهنده‌ی ضعف جسمانی واقعی باشد. “

فضا

” به طور کلی کودکانی که رسم نقاشی آن‌ها به تناسب بر روی کاغذ ترسیم شده، کودکانی آرام هستند. به نظر روان شناسان کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس می‌کنند، دارای قابلیت درک بهتری هستند. گرایشی که کودک برای خارج شدن از کادر کاغذ دارد نه تنها بیان گر خصوصیات کودکان خردسال یا عقب مانده‌ای است که کنترل عضلانی ندارد؛ بلکه در میان کودکان بزرگ سال هم که از کم بود محبت رنج می‌برند، دیده می‌شود. این کودکان به طور اغراق آمیزی در جست وجوی توجه و کمک هستند تا کم بود اعتماد به خود را که مخصوص انسان‌های نامطمئن است جبران کند.

کودکان خجالتی و کم رو نیز در گوشه‌ی کاغذ و یا در قسمتی محدود از فضای کاغذ و یا بر روی کاغذ کوچکی نقاشی می‌کنند. زیرا در مقابل سطح کاغذ‌های بزرگ خود را گم می‌کنند و این نیز نشان گر عدم اعتماد و اطمینان به خود است. کودکانی که در نقاشی‌ها این حالت را نشان می‌دهند، احتیاج به تشویق و پشت گرمی زیادی دارند.

بعضی دیگر از پژوهش گران متوجه شده اند که کودکان خردسال از بالای کاغذ شروع به نقاشی می‌کنند. علت این امر، مربوط به شکل بدن آدمک و حرکات دست است و نیز این که قسمت بالا نشان دهنده‌ی سر و آسمان و نمادی از ارزش‌های والاست.

کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل شود، البته اگر کودک دست چپ نباشد، نشانگر غم و اندوه و گوشه گیر بودن و بی اعتمادی نسبت به خود است. این افراد سریعاً تصمیم می‌گیرند و در جست وجوی عواطف و احساسات سرکوب شده‌ی خود می‌باشند. آن‌هایی که تصاویر را در گوشه‌ی راست صفحه می‌کشند اکثراً افرادی حساس هستند که به دنبال ارضا و ارتقای مسائل عقلی و ذهنی خود در تکاپو می‌باشند. ناحیه‌ی راست ناحیه‌ی آینده است.

جا دادن تصویر در سمت چپ از خودمحوری نقاش حکایت می‌کند و عکس آن در افرادی که تحت تأثیر محیط بوده و شرایط و موقعیت محیط بر آن‌ها حاکم است، صدق می‌کند. اگر تصویر کوچک و نزدیک لبه‌ی پایین صفحه باشد، علامت احساس عدم امنیت و عدم استقلال نقاش است و گاهی دلیل بر افسرده بودن اوست. تمایل به ناحیه‌ی پایین صفحه غرایز بنیادی است.

سرانجام کودکانی که نقاشی‌های شان کاملاً در مرکز کاغذ قرار می‌گیرد، به طور کلی بر خود و احساسات شان توجه و تمرکز فکری زیادی دارند. ترسیم از چپ به راست نشان دهنده‌ی یک حرکت طبیعی پیش رونده است. درحالی که ترسیم از راست به چپ به منزله‌ی یک حرکت واپس رونده تلقی می‌شود.

جهت یابی در فضا به منظور چگونگی برداشت و نحوه‌ی استفاده از فضا در نقاشی کودکان نیز اهمیت دارد. کودکان خردسال که به طور صحیح نحوه‌ی جهت یابی در فضا را نمی‌دانند، ممکن است تصویر انسان را سروته یا وارونه بکشند؛ یا مثلاً نقاشی را از پا شروع کنند و به سر برسند. یا تصویر را به صورتی بکشند که به نظر برسد بدون وزن بوده و در فضا معلق است. روانشناسی نقاشی کودکان نکات جالبی دارد که تا اینجای کار برخی از آن ها را یاد گرفتیم. در ادامه به نکاتی دیگر اشاره خواهیم کرد. “

معکوس کشیدن

” معکوس کشیدن تصویر در کودکان کم سن و سال هم بسیار غیرمعمول است. اما می‌توان آن را به ابتکار کودکان در نقاشی ارتباط داد. اما در کودکان بزرگ‌تر نباید این عمل را به سادگی پذیرفت. زیرا این عمل ناشی از مشکلات عدم هماهنگی با محیط است. “

اندازه‌ی تصویر

” کشیدن تصاویری با حداقل اندازه و کشیدن تصاویر مشابه، تصویر انسان در نقاشی کودکانی که عدم امنیت عاطفی و افسردگی احساس می‌کنند، دیده می‌شود. کودکانی که احساس عدم امنیت می‌کنند، تصویر انسان را کوچک می‌کشند درست برعکس، نقاشی‌های بزرگ و باشجاعت که مشخص کننده‌ی نقاشی اطفالی است که از امنیت خاطر و اعتماد به نفس برخوردارند. این نکته در روانشناسی نقاشی کودکان می تواند حائز اهمیت باشد.

نکته‌ی دیگری که در تفسیر نقاشی‌های کودکان باید مورد توجه قرار داد، اثر الاکلنگی است؛ یعنی، کودک آن چیزی را که برایش از اهمیت بیش تری از لحاظ عاطفی و احساسی برخوردار است، در نقاشی اش بزرگ‌تر از دیگر چیز‌ها می‌کشد. مثلاً فردی که در خانواده نقش غالب را بازی می‌کند و فرمان رواست، بدون توجه به اندازه‌ی واقعی وی، از همه بزرگ‌تر کشیده می‌شود. “

عامل‌های شناختی و ادراکی در نقاشی‌ کودکان

” در نقاشی‌های کودک، تفاوت بسیار گسترده‌ای میان تفکر منطقی  و رفتار ناخودآگاه همچنین بین ظاهر و باطن اشیاء  به چشم می‌خورد. در سنین زیر ۷ سال، کودک چیزی را می‌کشد که فکر می‌کند باید باشد. بدون توجه به اینکه در عمل، آن را ببیند. “

2 دیدگاه برای “روانشناسی نقاشی کودکان

  1. فاطمه موسوی گفته:

    فهیمه جان سلام
    وب سایتت بسیار جالب بود. از طریق گوگل به این صفحه رسیدم و کلی کیف کردم.
    فوق العاده ای!
    موفق باشی
    فاطمه موسوی
    99-03-26

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *