زندگینامه لئوناردو داوینچی
لئوناردو داوینچی در پانزدهم آوریل سال ۱۴۵۲میلادی در یک روستای توسکانی در جمهوری فلورانس متولد شد. او فرزند یک مردِ ثروتمند با نام پیرو فرانسیسو دی انتونیو داوینچی و یک زنِ دهقان با نام کاترین بود. والدین لئوناردو در زمان تولد وی، با یکدیگر ازدواج قانونی نکرده بودند. پدر لئوناردو یک محضردار و یک زمیندار فلورانسی بود و مادرش زنی جوان و روستایی به حساب میآمد که اندکی پس از تولد فرزندش با یک صنعتگر ازدواج کرد. او ۵ سال اول زندگی خود را با مادرش گذراند، سپس در سال ۱۴۵۷ نزد خانوادهٔ پدرش، پدربزرگ، مادربزگ و عمویش زندگی کرد. او توانست در آنجا آموزشهای ابتدایی آن دوران نظیر خواندن، نوشتن و علم حساب را بیاموزد.
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه دهکدۀ محل سکونتش گذراند. داوینچی علاقهی چندانی به مطالعهی زبان لاتین، زبان علم و یادگیری در آن دوران، نداشت تا اینکه بعدها این زبان را به شیوهی خود فراگرفت. او همچنین به سراغ یادگیری علوم پیشرفتهی ریاضیات، هندسه و حساب نرفت، تا اینکه در سن ۳۰ سالگی شروع به فراگیری این علوم با پشتکار و سختکوشی فراوان کرد. با اینکه در مدرسه چندان موفق نبود، ولی شور و هیجان زیادی نسبت به طبیعت نشان میداد تاحدی که گفته شده پرنده های اسیر در قفس را خریداری و بعد آن ها را آزاد می کرده است.
علاقهی شدید لئوناردو به هنر در همان سالها نمایان شد. وقتیکه او تنها ۱۵ سال سن داشت، پدرش که از شهرت بالایی در جامعهی فلورانس برخوردار بود، لئوناردو را برای کارآموزی به نزد آندرئا دل وروکیو هنرمند فرستاد. این استاد در میان عام و خاص شهرت داشت، تا جایی که بنای یادبود سردار نظامی ونیز را که بارتولومئو کولئونی نام داشت، به دست او سپردند تا بنایی در خور او بسازد. شاگردی نزد این استاد متبحر یک شانس بزرگ برای لئوناردو داوینچی به حساب می آمد. حتی نقاشان مشهوری همچون گیئلن دائو، پروجینو، بوتیچلی ولورنزو دی کریدی روزی شاگرد وروکیو بودند. لئوناردو در کارگاه وروکیوی مشهور آموزشهای چندگانه نظیر نقاشی، مجسمهسازی و هنرهای فنی و مکانیکی را فراگرفت.
اولین اثری که به طور قطع به داوینچی نسبت داده می شود یک طراحی به نام منظره رودخانه می باشد که با توجه به تعلق خاطر وی به طبیعت گردی های دوران نوجوانی تصویر شده است. وی این اثر را از رودخانه آرنو فلورانس به تصویر کشیده است. ابعاد این اثر 19 در 28.5 سانتیمتر می باشد و در پانزدهم آگوست سال 1473 خلق شده است.
لئوناردو در سال ۱۴۸۲ به میلان نقلمکان کرد تا برای دوک قدرتمند و هنردوست این شهر کار کند. وی با نفوذ و قدرتی که بر تمام ایتالیا داشت، از هنرمندان حمایت می کرد و آنها مانند سفیرهای بلندپایه فلورانس به نقاط دیگر ایتالیا می فرستاد.
در همین حین، وی برای طرح اثری دینی دربارهی کودکی حضرت مسیح، از سوی کلیسا انتخاب شد. این اثر که امروزه از آن با نامهای دوشیزه صخرهها یا بانوی صخرهها یاد میشود، به دوران کودکی حضرت مسیح و یحیای تعمیددهنده میپردازد. در این تابلو، شاهد حضور حضرت مسیح، مریم مقدس، یحیی و یک فرشته (فرشته اوریل) هستیم. جالب است بدانید که این اثر در دو نسخهی مختلف با فاصلهی ۲۰ ساله طراحی شده است. نسخهی اولیه که مربوط به سالهای ۱۴۸۳ تا ۱۴۸۶ میشود، هماکنون در موزه لوور نگهداری میشود.
باتوجه به شهرت داوینچی در پنهانکردن رمز و راز در آثار خود، کلیسا سختگیری فراوانی را نسبت به آثار او انجام میداد. در تابلوی نخست، عیسی مسیح در حال عبادت کردن بهسوی موجود نامرئیای هست که مریم مقدس، گویی دست خود را بر سر وی گذاشته است. همچنین زنی که در سمت راست تصویر قرار دارد، انگشت خود را بهگونهای نگاه داشته که گردن این موجود نامرئی را قطع میکند. کلیسا نیز با واردکردن چنین اشکالاتی به اثر، سفارش طراحی مجدد آن را داد.
علیرغم میل باطنی داوینچی، وی دوباره دست به قلم برد و این اثر را طبق گفتههای کلیسا، اصلاح کرد. در تابلو دوم، علاوه بر اینکه دستِ فرشته پایین آمده، صلیبی در دستان مسیح قرار گرفته است؛ با این حال، داوینچی برای ابراز نارضایتی خود نسبت به اصلاحیه کلیسا، پسزمینهی تصویر را تیرهتر از اثرِ نخست طراحی کرد؛ در حقیقت او با اینکار صدای اعتراض خود را به اثر هنری خویش وارد کرد.
اثر بعدی او، نقاشی مشهور شام آخر است که به واپسین شام حضرت مسیح، پیش از مصلوبشدن میپردازد. این اثر در حین سادگی شگرف آن، بسیار استادانه خلق شده است. قدرت تأثیر شام آخر از تضاد حیرتانگیز در رفتارهای ۱۲ حواری مسیح نسبت به وی نشات میگیرد.
داوینچی لحظهای پرتنش را به تصویر میکشد که مسیح در جمع حواریون خود به آنها میگوید: «یکی از شما به من خیانت خواهد کرد.» تمامی حواریون، بهعنوان انسانهایی که خبر ندارند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، پریشان شدهاند، درحالیکه خود مسیح بهتنهایی از مأموریت الهی خود مطلع بوده و در آرامش نشسته است. اما تنها یک حواری رازی مخفی در دل دارد؛ یهودا که بخشی از این گروه است، اما از نظر رفتار و حرکت با دیگر حواریون تفاوت دارد. درنتیجه او تبدیل به دومین شخصیت مجزا (شخصیت گناهکار) در اثر میشود.
لئوناردو در مفهوم عمیق موضوع خود، در جایگذاری ایدهآل اما سادهی شخصیتها، در حالات حواریون از طریق اشارات، حرکات صورت و ژستها، در روایت داستان و درعینحال توجه به جایگاه شخصیتها، به تعبیری شگرف دست مییابد که در نوع خود بیسابقه است.
این اثر به سفارش کلیسا سانتا ماریا دلا گراتزیه طراحی شده است. هماکنون این نقاشی روی دیوار این صومعه قرار دارد.
داوینچی در سال 1503 مجدد به فلورانس بازگشت و در همین دوران بود که شاهکار مونالیزا یا لبخند ژکوند را خلق کرد.
اهمیت این اثر برای داوینچی به اندازهای بوده که او این تابلو را همواره با خود حمل میکرده و در جایی مخفی و امن قرار میداده است. در آخرین محل اقامت خود در فرانسه پادشاه فرانسه، آن را از وی خریداری می کند.
این اثر تحسینبرانگیز که رمز و رازهای فراوانی را در خود جای داده، چهرهی زنی را بهتصویر میکشد که دربارهی هویت او هیچگونه اطلاعی در دست نیست. برخی ادعا میکنند که سوژهی این عکس، در واقع مادرِ واقعی داوینچی بوده؛ این در حالی است که عدهای دیگر اعتقاد دارند که داوینچی تصویر خود را در قالب چهرهی زن نقاشی کرده است.
چشمان این پرتره از اهمیت خاصی برخوردار است. به طوری که نوع نگاه این پرتره باعث القای نوعی شیرینی به بیننده می گردد. لبخندی که بر لبان این صورت نقش بسته، به شکل استادانه و اسرار آمیزی کار شده است و حالت معصومیت و آرامش این پرتره را به صورت بسیار قوی به بیننده منتقل می نماید. یکی از نکات قابل توجه در این اثر سادگی موضوع می باشد. بطوریکه ما در این نقاشی هیچ گونه جواهر و یا زیورآلاتی مشاهده نمی کنیم. همین امر باعث جذابیت و خاص بودن بیشتر این اثر شده است.
ناگفته های لئوناردو داوینچی:
- لئوناردو در 26 سالگی تحصیلاتش را به پایان رساند و به گروه نقاشان پیوست و در همان سالها آلت موسیقی جدیدی را اختراع کرد و آن را عود نامید که مورد توجه دوک لودویک سفورزا، حکمران میلان قرار گرفت.
- لئوناردو مخترع بزرگی بود. یکی از طرحهای ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت داوینچی معروف است، کیلومتر شمار و خیلی چیزهای دیگر را اختراع کرد.
- داوینچی این توانایی را داشته که آینه نویسی کنید؛ یعنی اینکه می توانسته از راست به چپ بنویسد. یا اینکه اصلا نوشتن را از صفحه آخر شروع کند و آخر سر به اول بحث برسد.
- یکی از آخرین رازها درباره داوینچی به جسد او بر می گردد و اینکه معلوم نیست چه بلایی سر استخوان انگشت شستش آمده است.
لئوناردو داوینچی در سال 1519 چشم از جهان فرو بست.